Skip to content

الهام صباغی

ما نبودیم و تقاضامان نبود / لطف تو ناگفته ما میشُنود

Main Navigation

  • خانه
  • درباره من
  • دوستان
  • تماس

دوستان

زهرا شریفی

پریسا حسینی

Primary Sidebar

به صحرا شدم. عشق باریده بود و زمین تر شده بود. چنانکه پای مرد به گِلزار فرو شود، پای من به عشق فرو می‌شد.

نوشته‌های تازه

  • ثبات؛ حقیقت یا سراب
  • لی لی حوضک؛ چرا دندان فیل شکست؟
  • فیلی در فضای تهی
  • آنچه قصه به ما پیشکش می‌کند
  • زبان بسته

آخرین دیدگاه‌ها

  • کانال وبلاگستان فارسی در زبان بسته
  • یو پی اس در روزی که مسحور جادوی کارتون شدم
  • الهام صباغی در مرثیه‌ای برای ذهنی که درد می‌کند
  • بنفشه در مرثیه‌ای برای ذهنی که درد می‌کند
  • الهام صباغی در رَمِش کافیست، رامش باید؛ «یادداشتی برای زندگی آزاد از تنفر»

بایگانی

  • اسفند ۱۳۹۶ (۳)
  • بهمن ۱۳۹۶ (۶)
  • دی ۱۳۹۶ (۱۰)
  • آذر ۱۳۹۶ (۱۸)
  • آبان ۱۳۹۶ (۱۲)

دسته‌ها

  • آغاز سخن
  • پاره فکر
  • داستانک
  • عکاسی
  • فیلم
  • کارتون
  • هم‌کجاوه

مطالب پربازدید

  • دوستان
  • از امروز تو بر من مسلط خواهی شد
  • The Imitation Game؛ برملا شدن یک راز
  • درباره من
  • اکنون می‌توانم به وضوح ببینم
  • کوشش بیهوده به ز خفتگی
  • نهالی در توفان
  • روزی که مسحور جادوی کارتون شدم
  • رَمِش کافیست، رامش باید؛ «یادداشتی برای زندگی آزاد از تنفر»
  • از بُعدی غریب، به تو که در کنار منی

تمامی حقوق مادی و معنوی این سایت مربوط به نویسندۀ آن است.
توسعه و پشتیبانی از نصور نقی پور